رد پای بارون...
...به نام خدایی که در این نزدیکیست
داره حسی تو من بیدار میشه جهان هم مثل من بی کار میشه مثل روزای اول هول میشم دوباره قصه مون تکرار میشه چقد گفتم نرو بی عشق سخته منو تا زنده ای یادت نمیره تو سرگرم کسی بودی که میخواست شده یک شب تو رو از من بگیره دعا کردم دلت ترسش بریزه به من نزدیک تر شه گرم تر شه دعا کردم کسی حتی نتونه از احساسی که دارم با خبر شه میخوام باور کنم تا اخر عمر کنارت سالها تحویل میشه جهان با عشق ما اغاز میشه جهان بی عشق ما تعطیل میشه خدا را شکر باز عاشق شدی تو خدا را شکر من پای تو موندم جواب اون همه حرفای تلخو من از چشم پشیمون تو خوندم اگه چشمامو جدی تر بگیری بفهمی من یه ساله صبر کردم بهارو زودتر تحویل میدی به اغوش شکسته دست سردم. فرزاد حسنی(عزیزم)
نظرات شما عزیزان:
بابا منم برم یفکری واسه خودم بردارم یه شعری بگم که خیلی ضایع اس!!!!!!!!!
پاسخ:بلههههههههههههههه چی فک کردی اقامون حسابییییییییییییییییی هنرمنده
پاسخ:وااااااااااااااااااااااااااااااااای عزیییییییییییییییییییزم میدونستم.........میدونستم........حسابی باهاش بهت خوش گذشته......خیییییییلی خوشحالم.............تو خوشحال باشیییییییییییییییییی من دیوووووووووووووووووووووووونم.پیااااااااااده کی بشه باهم تجربش کنیم.....
نخیرم خبری نیس...................خیلی وقته غیر از تو خبریییییییییییییییییییییی نیس................
Design By : RoozGozar.com |